کراماتی, سید علادین, خیراندیش, عبدالرسول. (1397). جغرافیا، فصل مشترک اندیشههای تاریخی ابنخلدون و حمدالله مستوفی قزوینی. مطالعات تاریخی جهان اسلام, 6(11), 59-78.
سید علادین کراماتی; عبدالرسول خیراندیش. "جغرافیا، فصل مشترک اندیشههای تاریخی ابنخلدون و حمدالله مستوفی قزوینی". مطالعات تاریخی جهان اسلام, 6, 11, 1397, 59-78.
کراماتی, سید علادین, خیراندیش, عبدالرسول. (1397). 'جغرافیا، فصل مشترک اندیشههای تاریخی ابنخلدون و حمدالله مستوفی قزوینی', مطالعات تاریخی جهان اسلام, 6(11), pp. 59-78.
کراماتی, سید علادین, خیراندیش, عبدالرسول. جغرافیا، فصل مشترک اندیشههای تاریخی ابنخلدون و حمدالله مستوفی قزوینی. مطالعات تاریخی جهان اسلام, 1397; 6(11): 59-78.
جغرافیا، فصل مشترک اندیشههای تاریخی ابنخلدون و حمدالله مستوفی قزوینی
2استادتمام تاریخ و عضو هیئت علمی بخش تاریخ دانشگاه شیراز
تاریخ دریافت: 18 فروردین 1397،
تاریخ بازنگری: 12 خرداد 1397،
تاریخ پذیرش: 07 خرداد 1398
چکیده
ابنخلدون متفکر، مورخ و جامعهشناس معروف مسلمان شمال آفریقا، نه تنها با حمدالله مستوفی قزوینی محقق و مورخ ایرانی عصر مغول، در یک دوره زمانی نزدیک به هم میزیستهاند، بلکه از جهاتی دیگر نیز با هم همانند هستند. هر دو اندیشمند، در دستگاه اداری و دیوانی عصر خود، دارای مناصبی بودند. در این میان، دانش جغرافیا تأثیری عمده در اندیشه و تألیفات آنان ایفا نموده است. با وجود فاصله مکانی و جغرافیایی که از یکدیگر داشتهاند، میتوان حمدالله مستوفی را نزدیکترین مورخ و مؤلف ایرانی به ابنخلدون بهشمار آورد که متأثر از اندیشه واقعبین خود، جغرافیا را بستر و زمینه شکلگیری حوادث تاریخی میدانست. اگرچه سیر تمدنی سرزمینی آنان متفاوت است، اما در زمینه رویکرد به علم جغرافیا، با یکدیگر اشتراکاتی دارند. با توجه به مطالب فوق، این پژوهش میکوشد با روش توصیفی ـ تحلیلی، به مهمترین اشتراکات جغرافیایی ابنخلدون و حمدالله مستوفی اشاره کند. نتایج این پژوهش، حکایتگر آن است که این دو پژوهشگر، با دو رویکرد متفاوت جغرافیایی به «تاریخ» و «اجتماع» عصر خویش مینگریستهاند. ابنخلدون، دانش جغرافیا را عاملی مؤثر بر شکلگیری و ارتقای اجتماع بشری قلمداد میکند؛ درحالیکه مستوفی آن را مایه وحدت و انسجام و حفظ هویت ایرانی و اندیشه ایرانشهری میداند. همچنین، ابنخلدون به مفهوم آفریقای پس از موحدون، و حمدالله مستوفی به مفهوم ایرانشهر پس از ایلخانان، توجهای ویژه دارد.
ـــــ . 1364. تاریخ گزیده. تصحیح عبدالحسین نوایی، تهران: امیرکبیر.
ـــــ . 1380. ظفرنامه. مصحح پروین باقری اهرنجانی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
مهدی، محسن. 1390. فلسفه تاریخ ابنخلدون. مترجم مجید مسعودی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
ب. مقاله
آقاجری، هاشم و احمد فضلینژاد. 1388. «بازیابی مفهوم ایرانزمین در آثار و آرای حمدالله مستوفی قزوینی». فصلنامه علمی ـ پژوهشی علوم انسانی دانشگاه الزهرا، سال نوزدهم، دوره جدید، پیاپی 76، ش 1.
الهیاری، فریدون. 1382. «بازنمایی مفهوم ایران در جامعالتواریخ رشیدالدین فضلالله همدانی». فصلنامه مطالعات ملی؛ سال چهارم، ش 1.
بهرامی، روحالله. 1381. «تاریخنگاری ایرانی و هویت ملی». فصلنامه مطالعات ملی، سال چهارم، ش 14، زمستان.
بیانی، شرین و دیگران. 1382. «تاریخنگاری و هویت ملی». فصلنامه مطالعات ملی، سال چهارم، پیاپی 16، ش 2.
حسنزاده، اسماعیل. 1382. «هویت ایرانی در تاریخنگاری بیهقی و جوینی». فصلنامه مطالعات ملی، پیاپی 15، سال چهارم، ش 1.
کاوندی، سحر و شاددل، طیبه. 1392. «تأثیر عوامل جغرافیایی بر اخلاق». فصلنامه اخلاق زیستی، 1392، دوره 3، ش 9، ص: 89 -121.
کراوولسکی، دورویتا. 1378. «احیای نام ایران در عهد ایلخانان». ترجمه علی بهرامیان، فصلنامه تاریخ روابط خارجی، نشریه مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت خارجه، سال اول، ش 1، زمستان.
مجتهدزاده، پیروز. 1385. «دموکراسی و هویت ایرانی». مجله اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی، ش 221.
محمدی، ذکرالله و مسعود آدینهوند. 1393. «بینش و روش در تاریخنگاری و تاریخنگاری حمدالله مستوفی قزوینی». دو فصلنامه علمی ـ پژوهشی تاریخنگاری دانشگاه الزهرا(س)، سال بیستوچهارم، دوره جدید، پیاپی 99، ش 14، پاییز و زمستان.